برای مشاهده فایل های PDF و یا دریافت فایل های WORD، روی تصویر فرمت مورد نظر خود کلیک نمایید.
مقدمه:
نماز به شرط آنکه با حضور قلب، گزارده شود از صفای دل، روزنی در جان جوان می گشایدكه باران رحمت و نور معرفت
خداوندی ـ بیواسطه ـ بر جان جوان فرو میریزد و بر روشنایی دل و بصیرت درون او میافزایدواورضای پروردگارش را با تمام
وجودش احساس می کند و رضای خدا برترین سرمایه دریک زندگی موفق برای جوانان است. خداوندمی فرماید:
«اقم الصلوه لذكری: نماز را برای من بپا دار... ، یاد خدا یك ارزش و تنها وسیله حقیقی آرام بخش دلهاست و نماز یاد خداست.
جوانان در پرتو نماز و راز و نیاز با خالق خویش، از هرگونه نگرانی رهیده و هرگز خود را «بی پناه» و «بی كس» نمی یابند،
چرا كه هرصبح و شام، نماز به آنان یادآوری می كند كه بالاترین قدرت ها، ناظر احوال ایشان و پشتیبانشان درطی طریق زندگی است.
همچنین جوانان نمازگزارهرگز به بیماری های روحی نظیر احساس پوچی و اضطراب دچار نخواهندشد، زیرا در پرتو نماز دریافته
اند كه هدفی والا درحیات آنان وجود دارد كه همان وصول به قرب پروردگار میباشد و چون چنین است هیچگاه در پیچ و خم های
زندگی مادی، احساس پوچی نمی كنند بدین ترتیب «امنیت روحی و روانی » خود را در بالاترین درجه تأمین نموده ، روحشان آرام
است اگرچه جسمشان را مسائل گوناگون در طول زندگی می خراشد وفرسوده می سازد
اما امنیت روحی و روانی از مقوله هایی است كه در عین سادگی، و روشنی كه به ذهن می رسد، در آن اختلاف آراء و انظار وجود
دارد. واژه ای كه ثبات و استقراری نداشته و هر فرد و گروه برای رسیدن به اهداف خویش از آن تعریف و تفسیر خاصی را ارایه
می دهند تا منافع مورد نظر خویش را در ورای تعریف پیشنهادی حفظ كرده و به دست آورند.
اكنون سؤالی که در مقاله پیش رومطرح است این است که اولا: چگونه نمازبر امنیت و آرامش روانی جوانان اثر میگذارد و مكانیزم
این اثر گذاری به چه نحو و آثار آن چیست؟
قبل از پرداختن به پاسخ سوالات مذکور در باره نقش و اثر نماز بر امنیت روحی و روانی جوانان ، مناسب است پس از بحث
کوتاهی در باره روح و روان ، به برخی از عوامل ازجمله :انسان مركب از دو جزء ماده بدنى و دیگرى جوهر مجرد كه همان نفس
و روح است مىباشد و این دو تا زمانى كه انسان در این دنیا زندگى مىكند ملازم و همراه اوست اما از این دو آنچه حقیقت او را
تشكیل مىدهد روح است كه با لفظ من از او یاد مىكند و بدن تنها ابزار و آلت براى انجام كارهاى مادى اوست وروح و روان اوست
كه درك مىكند و اراده مىكندبه این ترتیب در بعد پیشگیری از اضطراب و برای آرامش دائمی جسم و روان، "نماز" نقش خارق
العاده ای را ایفا می كند. از طرفی در بعد درمان بیماران مبتلا به اضطراب، امروز علاوه بر درمان های دارویی، از روش های
چون آموزش انبساط آرامش عضلانی و همچنین تلقین بوسیله هیپنوتیزم نیز استفاده می شود
در مورد اضطراب، بد نیست به این نكته اشاره كنیم كه شخص نمازگزار با ایمان به قدرت لایتناهی پروردگاری كه در مقابلش كرنش
می كند، خود را در مقابل هر عاملی كه قصد به خطر انداختن و ترساندن (و در نتیجه مضطرب ساختن) او را داشته باشد ایمن
می یابد و ضمن تكرار باور اعتقادی خود طی نمازهای پنجگانه یومیه این ایمنی همه جانبه را، به روان خود تلقین می كند و
سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود ملكه می سازد. در راستای این موضوع تحقیقات علمی در برخی كشورهای مسلمان نشان
می دهد كه بیماران مضطربی كه در كنار درمان های رایج ضد اضطراب، به خواندن نماز و قرآن و حتی احادیث نبوی مشغول شده
اند از بهبودی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند. قرآن كریم میفرماید: «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ أَن لَن یُخْرِجَ اللّهُ
أَضْغانَهُمْ وَ لَوْ نَشَاءُ لأَرَیْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ؛
آیا كسانی كه در دلهایشان بیماری است گمان كردهاند خداوند كینههایشان را آشكار نمیكند؟
و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم تا آنان را با قیافههایشان بشناسی و به یقین آنان را از طرز گفتارشان میتوانی بشناسی
و خداوند نسبت به اعمالتان آگاه است حضرت امام باقر(علیه السلام) در سفارش خود به جابر بنعبداللّه انصاری میفرمایند:
«اطلب راحة البدن بإجمام القلب؛ آسایش بدن را در راحتی و سلامت نفس جستجو کن
نظر علامه طباطبایی(ره): درباره روح انسان
«اینكه كاوشهای علمی و تجربی در سیر خود به موجودی به نام روح، دست نیافته و هیچ وصفی از اوصاف را كه قابل توجیه
جسمی نباشد پیدا نكرده است، سخن درستی است و در آن تردیدی نیست »
ولی این سخن به معنای نفی نفس مجرد كه برهان عقلی بر وجود آن اقامه شده است، نمیباشد زیرا علوم طبیعی كه در دایره طبیعت
و خواص ماده بحث میكند، تنها میتواند در همان محدوده داوری كند و قادر نیست در باره آنچه به آن محدوده مربوط نیست نفیا و اثباتا به قضاوت بپردازد.
روح، موجودی است ماورای طبیعی و دست علوم تجربی از دامن آن كوتاه است و اینكه دانش طبیعی به آن دست نیافته است، دلیل بر نبود آن نمیتواند باشد.
غریب ماده گرا به خو اجازه دادند كه ، پدیده ” روح “ را بعنوان افسانه ای قدیمی و خرافی ، به فراموشی محض بسپارند ، چرا كه
برای هر آنچه كه بعنوان ” فرآیند روحی “ در طول تاریخ بشری معرفی شده است ( مثلا حتی حس معنویت جویی ) می توان ،
توجیهی درجسم و به ویژه در سلسله اعصاب ، پیدا كرد .
در راستای همین طرز تفكر بود كه عده ای از پزشكان روس ، بخاطر عقاید ماركسیستی و ماتریالیستی حاكم بر كشورشان درصدد
پیدا كردن مناطقی در مغز انسان برآمدند كه از كار انداختن آن منطقه حس خدا جویی را حتی در بزرگان و علمای دین به كلی از بین ببرد.
آنچه مادیها را جرئت داده است تا به انكار روح بپردازند این بوده است كه آنها خیال كردهاند معتقدان به وجود روح، چون خواص و
اوصافی را در انسان دیدهاند كه در نظر آنها توجیه و تفسیر علمی نداشته، لذا به وجود روح قائل شدهاند تا بدین وسیله آن اوصاف را
توجیه كنند و منشأی برای آن بسازند.
در حالی كه این اشتباه فاسدی است، زیرا هیچ گاه معتقدان به تجرد روح، چنین تقسیمبندی در خواص و صفات بشری نداشتهاند كه
برخی را به جسم و برخی را كه علل آن را نمیدانستهاند به روح نسبت دهند، بلكه تمام آن را مستقیما به جسم و توسط آن به روح مستند كردهاند .
تاثیر نماز بر شادابی جسم و روح
پیامبر اكرم (ص) می فرماید: " مؤمن ، شوخ و لبخند بر دهان است و منافق بد خلق و گره بر ابرو."
امروزه ضرب المثل ایرانی "خنده بر هر درد بی درمان دواست " مصداق كاملاً علمی پیدا كرده است.
دانش پزشكی در قرن حاضر به وضوح می داند، اشخاصی كه اصطلاحاً یك لب و هزار خنده گفته می شوند، نسبت به آنان كه به
اصطلاح با خودشان نیز قهرند و نسبت به زندگی بد بین و عبوس هستند، بسیار كمتر دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند.
به این ترتیب هر عاملی كه شادابی را به انسان هدیه كند، در واقع به سلامتی جسم و روان او كمك كرده است. اما نكته بسیار مهمی
كه دانش طب به بشر آموخته است، این مطلب است كه شادابی و افسردگی انسان پیش از آنكه تحت كنترل و اراده او باشد، زیر
فرمان تغییرات مواد شیمیایی در سلسله اعصاب مركزی انسان است.
از جمله این مواد شیمیایی " دوپامین " را می توان نام برد که افزایش آن در بدن سبب می شود، انسان بدون اراده دچار ناراحتی
گردد و كاهش این ماده نیز سبب شادی غیر ارادی انسان خواهد شد.
به عنوان مثال، عصبانیت و ناراحتی غیر ارادی و بدون علت صبحگاهی، كه حالت شدید آن به عنوان ملانكولی یا همان مالیخولیا
( افسردگی درون زاد صبحگاهی) شناخته می شود، در اثر تغییرات و كم و زیاد شدن همین مواد شیمیایی به وقوع می پیوندد.
از دیگر مواد شیمیایی داخل بدن كه به طور غیر ارادی سبب شادی انسان می شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد ، ماده ای
به نام “ كورتیزول " است كه میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی به شدت افزایش می یابد و در صورت بیدار بودن
انسان در این ساعات، لذت و شعف سرمست كننده ای به او دست می دهد كه بی شك بر زندگی او در تمام طول روز تأثیر گذار است.
افزایش كورتیزول در ساعات اول صبح و ارتباط آن با سرخوشی صبحگاهی كه امروزه از مسلمات پزشكی است، در واقع توجیه
قابل توجهی است بر همه مضامینی كه در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون "اسرار سحر" معرفی می شوند.
در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز، حضرت حافظ، موارد بسیاری را می توان یافت که نشان می دهد به سرخوشی و شادابی
سحرگاهی و تأثیر آن در زندگی انسان توجه شده است.
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
ضرب المثل ایرانی مشهور كه منسوب به بزرگمهر می باشد، یعنی: "سحر خیز باش تا كامروا باشی" نیز اشاراتی نغز به تأثیر
بیداری صبحگاهی بر زندگی شادكامانه و سعادت آمیز دارد.
به این ترتیب واضح است، امر واجب نماز صبح با ارزانی داشتن بیداری صبحگاهی به انسان، تقدیم كننده شادابی به جسم و روان او
می باشد و یك نتیجه مهم این شادابی، سلامت جسم و روان خواهد بود
نماز کلید بهشت است
نماز دارای ابعاد گوناگون و ژرفایی بس عمیق است که با دو سه گام پیمودن ، محیط واطراف آن طی نمی شود و تمام گوهرهای آن
صید نمی شود بلکه همه عارفان وعامیان بطور مکرر باید درباره نماز فکرکنند و هر کس به اندازه ی وسع و تلاش خود به بخشی
از معارف نمازو اسرار آن دست یابد.نماز یک نیاز اساسی انسان است و دارای آثارفردی و اجتماعی و هم چنین برکات بسیاری
می باشد و ترک آندارای اثرات زیانبار بسیاری می باشد .نماز حقیقی موجب نجات کلی و همه جانبه است . انسان را آفتها ،آسیبها و
فرجامهای ناگوار رها می سازد و باب رحمت یزدان را به رویش می گشاید.
نمازباعث رهایی ازموارد زیر می شود:
1- ازتنبلی فکری و ضعف عقلی در شناخت بزرگترین حقایق هستی بویژه هستی کرد گار .
2- از تنبلی و تن پروری
3- ازبی انظباطی و نداشتن یک برنامه منظم درطول زندگی
4- ازحواس پرتی ،بی توجهی و بلاهت
5- ازناسپاسی حق پوشی و حق کشی
6- از دوستی و همراهی با مغضوبان و گمراهان
7- از کبر و خود بینی
8- از عصبیت و نژاد پرستی
9- تفرقه و پراکندگی
دعا برای ظهور مولا امام زمان یادمان نرود
سلام